تو اتاق خوابیده. سرماخوردگی رو بهونه کرده و تخت گرفنه خوابیده. صدای خرو پفش تا اینجا میاد.

من کجام؟ تو هال، رو مبل نشستم. جلوی تلویزیون خاموش، صدای موتور یخچال رو اعصابمه. یه کوه کار دارم برای انچام دادن. جنع کردن اسباب بازی ها از وسط هال، اتو، شستن ظرف ها، بستن ساک *ه*، تمیز کردن اشپزحونه، مرتب کردن حموم و .

خسته ام. کسی باور نمیکنه که من هم ممکنه خسته بشم، من هم کم بیارم. *م* به خاطر سرماخوردگی چند روزه که در حال استراحته اما من. .

نمیدونم با چه نیرویی زنده ام. با چه نیرویی میرم جلو. فقط بی نهایت خسنه ام. دلم برای یه خواب طولانی تنگ شده. دلم برای خودم تنگ شده. دلپ برای زندگی قبل تنگ شده.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها